رابطه‌ی عذاب الهی با حوادث طبیعی نظیر سیل، زلزله، رانش، خشکسالی و... اصطلاحاً رابطه‌ی «عموم و خصوص من وجه» است.

رابطه‌ی «عموم و خصوص من وجه» یکی از نسبت‌‌های چهارگانه‌ است. این نسبت میان دو مفهومی برقرار است که در برخی مصادیق همپوشانی و اشتراک دارند، اما هر یک دارای مصادیقی است که به خود آن اختصاص دارد. اگر دو مفهوم «سیاه» و «پرنده» ملاحظه شوند چنین نسبتی میان­‌شان وجود دارد. برخی از مصادیق وجود دارد که هم سیاه است و هم پرنده، همانند کلاغ؛ ولی برخی از پرنده­‌ها مانند کبوتر، سیاه نیستند، چنان‌که برخی از سیاه‌ها همانند ذغال نیز پرنده نیستند.

به بیان بهتر می‌توان گفت «بعضی از عذاب‌ها زلزله بوده و بعضی از زلزله‌ها عذاب هستند»؛ همچنین «بعضی از عذاب‌ها زلزله نبوده و بعضی از زلزله‌ها نیز عذاب نیستند.»

پس این گزاره که «هرجا زلزله‌ای اتفاق افتاد حتماً عذاب است» یا این ادعا که «تمام زلزله‌ها عذاب الهی هستند» در هیچ کجای قرآن و سنّت نیامده و فاقد وجاهتِ علمی و شرعی است.

فلذا طرح این ادعا، یک استقرای ناقص بیش نبوده و البته(پناه بر خدا) مصداق «تقول علی الله»(سخن بستن به زبان خدا) است.

این گزاره‌ نیز که «زلزله برای آزمایش نبوده، بلکه صرفاً جهت عذاب است»، خلاف نصِّ صریح قرآن بوده و نشان از کم‌دقّتی و شتابزدگیِ طرح‌کننده آن دارد؛ زیرا خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

«وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ * الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»[بقره: ۱۵۵-۱۵۷]

ترجمه: «و قطعا شما را به چيزى از (جمله) ترس و گرسنگى و كاستن در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماييم و به صبرکنندگان، بشارت بده * (همان) كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مى‏‌گويند ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مى‏‌گرديم * بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان (باد) و هدایت‌یافتگان(نیز) خود ايشانند.»[بقره: ۱۵۵-۱۵۷]

زلزله‌، نزدیک‌ترین مصداقی است که آزمایش‌های الهی یاد شده‌ در آیات فوق را در بر می‌گیرد و کسی که با مصیبتِ زلزله آزمایش می‌شود هم ترس و گرسنگی را تجربه می‌کند و هم با فقدان مال و جان ثمرات و امکانات روبرو می‌گردد. از سوی دیگر، خدای متعال نیز به صابرین در برابر این مصیبت، مژده‌های بسیار بزرگی داده است.

بنابراین هرکس غیر از خدای متعال و پیام‌آورش(ص) ادعا کند که توان تشخیص عذاب الهی و تفکیک آن از آزمایش الهی را دارد یا اینکه زلزله‌ای را در منطقه‌ای عذاب بخواند، در واقع ادعای علم غیب و به عبارتی ادعای خدایی(پناه بر خدا) در این وجه کرده است. چراکه علم غیب فقط نزد خدای متعال است و بس، و ادعای علم غیب داشتن به مثابه‌ی آن است که آدمی خود را همتراز خدا گرداند.

ما می‌توانیم به صورت عام بگوییم که خداوند اگر بخواهد، می‌تواند زلزله یا هر حادثه‌ی دیگری را وسیله‌ی عذاب قرار دهد؛ اما هرگز نمی‌توانیم و اساساً چنین حقّی نداریم که بگوییم فلان زلزله، عذاب الهی بوده است. از سوی دیگر، صدقِ این ادعا، مستلزم آن است که ثابت شود تمام کسانی که در این زلزله جان ‌باخته‌اند، گناهکار بوده‌اند.

سؤال اینجاست اثبات این پیش‌نیاز، از عهده‌ی چه کسی جُز خدای متعال بر می‌آید؟!